برای بنیتاها...

ساخت وبلاگ
"ترا من چشم در راهم"  نه این هنگام !که می گیرد کووید ۱۹ از ریه هامان رنگِ سپیدی را کزان ... اندوهی فراهم؛"ترا من چشم در راهم" نه این هنگام!ترا میبینم آن روزی که رنگ غالب شهرم سپیدی است؛در آن نوبت که  دستِ پاکیها به پایِ مهربانیها  گره ها میزند امیدِ روز فردا را"گَرَم یاد آوری یا نه، من از یادت نمی کاهم"؛"ترا من چشم در راهم"نه این هنگام نافرجام!"اقتباسی از نیما یوشیج" و عباس حسین نژادبهناز سمیعی نژاد برای بنیتاها......ادامه مطلب
ما را در سایت برای بنیتاها... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : behnazpoem بازدید : 78 تاريخ : جمعه 10 تير 1401 ساعت: 14:04

می گویند  چرا شعر نمی گویی!چه بگویم از درد های شعر نشده؟از دلواپسی های جا مانده ؟و غصه هایی که فراموش نمی شونداز کدامین شادی بسرایم که هنوز نیامده تمام شدندو خاطرم را آزردند؟اصلا مرا چه به شعر!کههیچ چیز زندگیم ردیف نیست...و هیچ قافیه ای در جای خودش نمی نشیندحتی واژه ها با من سر جنگ دارند  به همین سپید قسم. بهناز سمیعی نژاد۱۳ بهمن ۱۴۰۰برچسب‌ها: قسم, سپید, زندگی, شعر, درد برای بنیتاها......ادامه مطلب
ما را در سایت برای بنیتاها... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : behnazpoem بازدید : 80 تاريخ : جمعه 10 تير 1401 ساعت: 14:04

طاقتم سر آمده ،آن روی خندانت کجاست؟سرنوشت گل شدن ،در این گلستانت کجاست؟روح من تسخیر تو، رویای نابم ،بودنتدرد بی درمان گرفتم بی تو ، درمانت کجاست؟بی وفایی می کنی همدست با پاییز سرد؟یخ زدم از دوری ات، گرمای دستانت کجاست؟!بیم دل کندن ندارم ! قانعم در بی کسیبی خیال من شدی، پس دین و ایمانت کجاست؟ خوش خیالی های من تقویم را بر هم زدهباد غفلت می وزد ، ایام سامانت کجاست؟ تا شکایت می کنم راحت رهایم می کنیتا کجا ها صبر باید؟ عهد و پیمانت کجاست؟! من که از دنیا بریدم ، با تو از دنیا پُرمبی رفیق و بی شکیبم ،لطف و احسانت کجاست؟سالیانی بی سرانجام ، روزگاری بی نشانراه را گم کرده ام آغاز و پایانت کجاست؟بهناز سمیعی نژادبهمن ۱۴۰۰برچسب‌ها: غزل, خدا, صبر, رفیق, گل برای بنیتاها......ادامه مطلب
ما را در سایت برای بنیتاها... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : behnazpoem بازدید : 80 تاريخ : جمعه 10 تير 1401 ساعت: 14:04

چه روزگار نازیباییست تفاخر و تجمل در تیررس فقر ... و این همه درد را چگونه باید وزن کرد با کدام ترازو؟! اینروزها بیشتر از پیش فاصله ها به چشم می آیند. می روم بلکه از حال و هوای اسفند برای خودم توشه بگی برای بنیتاها......ادامه مطلب
ما را در سایت برای بنیتاها... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : behnazpoem بازدید : 125 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 18:10

همانند یک آفر در پایان تعطیلات
در هجومی ناباورانه ...
رقصیدن چوب حراج را  در دستهای ستبر زندگی  
به تماشا نشسته ام.
بهناز سمیعی نژاد

 

برای بنیتاها......
ما را در سایت برای بنیتاها... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : behnazpoem بازدید : 133 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 18:10


خیالت را رصد کردم و جام زهر می نوشم 
و این تکرار ناموزون که میگیرد در آغوشم

هجوم سایه های غم، به دیوار دلی محزون
و حجم خاطراتی که به ظاهر می فراموشم

سکوتت را نمی فهمم عمیقا غرق ابهامم
صدای زندگی بودی،طنینش مانده در گوشم

به جای عشق در جانم گل تردید جامانده
منم یک رهگذر آری! تویی همراه خاموشم
#بهناز_سمیعی_نژاد
۹۸/۰۱/۲۴

برای بنیتاها......
ما را در سایت برای بنیتاها... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : behnazpoem بازدید : 158 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 18:10

با لطف بیش از حد خود ،من بی وفایت کرده امبا مهر جاویدان ،تو را  از غم رهایت کرده اموابستگی های نهان معیار از دستم گرفت ماندم در این آشفتگی،من کی شکایت کرده ام؟هرگز نمی دانی که من از دوریت چه می کشمچند برای بنیتاها......ادامه مطلب
ما را در سایت برای بنیتاها... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : behnazpoem بازدید : 156 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 18:10


به من گفتی که دیگر عشق ها را اعتباری نیست
میان سفره ی خواهش بغیر از غصه کاری نیست

نشستم در کنارت تا که آرامت کنم اما
بغل کردن چه بی سودست وقتی، دستِ یاری نیست

برای بودنِ با تو خودم را سخت آزردم
تو رفتی زود از پیشم مرا دیگر قراری نیست

هزاران بار در ذهنم خیالت را رصد کردم
و این تکرار بی حاصل که دیگر اختیاری نیست!

شکستم بیشتر از پیش، دردم را نمی فهمی
جدا شد شاخه از گلدان، گلم! بی تو بهاری نیست
#بهناز_سمیعی_نژاد

۹۷/۰۹/۱۲

برای بنیتاها......
ما را در سایت برای بنیتاها... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : behnazpoem بازدید : 310 تاريخ : چهارشنبه 17 بهمن 1397 ساعت: 15:17


هر بار گفتم میروم گفتی برو ماندن خطاست
آیا برای چون منی عاشق،چنین بودن رواست؟!

لازم ندیدم بیشتر در خود شکستن را ولی
رفتم ولی این را بدان این ابتدای ماجراست

در لحظه ها جاری شدم تا پیش رویت آمدم
غافل از اینکه بودنم در قلب تو یک ادعاست

تنهایی ام را تن زدم راحت شدم از هر محال
اکنون دلم سرمست از مهری که دارد باصفاست

پاییز این دلبستگی روزی به پایان می رسد
زخمی که بر روحم زدی در نوع خود بی انتهاست
#بهناز_سمیعی_نژاد
۹۷/۰۹/۱۴

برای بنیتاها......
ما را در سایت برای بنیتاها... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : behnazpoem بازدید : 150 تاريخ : چهارشنبه 17 بهمن 1397 ساعت: 15:17

  خسته ام از روزگاری که پر از تنهایی استظرف امروزم پر از دیروز و بی فردایی است می گریزم از تمام سایه ها،حتی خودمتک درختی در خیالش اوج بی پروایی است یاس و سنبل یا که یک بوته چه فرقی می کندگاه، افتادن ب برای بنیتاها......ادامه مطلب
ما را در سایت برای بنیتاها... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : behnazpoem بازدید : 288 تاريخ : چهارشنبه 17 بهمن 1397 ساعت: 15:17